اعتماد به نفس
love
بهترین مطالب عاشقانه
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
عاشقانه
عاشقانه
موس بیسیم شیشه ای

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان love و آدرس barzanlove.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.











آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 20
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 20
بازدید ماه : 20
بازدید کل : 12130
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 7
تعداد آنلاین : 1

نويسندگان
بارزان عمری

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
1 بهمن 1391برچسب:, :: 3:53 بعد از ظهر :: نويسنده : بارزان عمری
 

 توماس هیلر ، مدیر اجرایی شرکت بیمه عمر ،با همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال

 رانندگی بودند که او متوجه شد بنزین اتومبیلش کم است. هیلر به خروجی بعدی پیچید و از

 بزرگراه خارج شد و خیلی زود یک پمپ بنزین مخروبه که فقط یک پمپ داشت پیدا کرد.او از تنها

 مسئول آن خواست باک بنزین را پر و روغن اتومبیل را بازرسی کند.سپس برای رفع خستگی

 پاهایش به قدم زدن در اطراف پمپ بنزین پرداخت .او هنگامی که به سوی اتومبیل خود باز می گشت

دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفتگو هستند. وقتی او به داخل اتومبیل برگشت ، دید که

 متصدی پمپ بنزین دست تکان می دهد و شنید که می گوید :” گفتگوی خیلی خوبی بود.”

پس از خروج از جایگاه ، هیلر از زنش پرسید که آیا آن مرد را می شناسد.او بی درنگ پاسخ داد

 که می شناسد.آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می رفتند و یک سال هم با هم نامزد بوده اند.

هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت :” هی خانم ، شانس آوردی که من پیدا شدم . اگر با اون ازدواج

می کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی”.

” زنش پاسخ داد :” عزیزم ، اگر من با او ازدواج می کردم ، اون مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین .”

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: